....

نگارش نهم. درس 2 نگارش نهم

باز نویسی صفحه ۳۴ رو بفرستید از گوگل نباشه

جواب ها

..Artemis ..

نگارش نهم

روزی روزگاری، دزدی در یک محله زندگی می‌کرد که به خاطر فقر و تنگدستی، دست به دزدی می‌زد. او یک روز تصمیم گرفت پیراهنی را بدزدد و آن را به پسرش بدهد تا به بازار ببرد و بفروشد. دزد با خود فکر کرد که شاید با فروش این پیراهن بتوانند کمی پول به دست آورند و زندگی‌شان را بهتر کنند. پسر، پیراهن را با دقت برداشت و به سمت بازار رفت. اما در میانه راه، ناگهان فردی به او نزدیک شد و پیراهن را از او دزدید. پسر که از این اتفاق بسیار ناراحت و گیج شده بود، به خانه برگشت و با چهره‌ای نگران به پدرش گفت: 'پدر، پیراهن را دزدیدند!' پدرش با تعجب پرسید: 'چرا؟ تو که آن را به بازار بردی تا بفروشی، پس چه شد؟' پسر با صدای آرامی پاسخ داد: 'من پیراهن را به همان قیمتی که شما خریده بودید، فروختم!' پدرش که از این پاسخ پسرش متعجب شده بود، به فکر فرو رفت. او فهمید که در دنیای دزدی، هر چیزی ممکن است به راحتی از دست برود و این چرخه معیوب ادامه خواهد داشت. این حکایت به ما یادآوری می‌کند که در زندگی، هر عمل نادرستی ممکن است عواقب ناگواری به همراه داشته باشد و دزدی نه تنها به دیگران آسیب می‌زند، بلکه خود دزد نیز در نهایت از این کار متضرر می‌شود.

سوالات مشابه درس 2 نگارش نهم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام